۱۳۸۹ شهریور ۲, سه‌شنبه

در فکر


دو سه شبه که چشمام به دره

خدا کنه که خوابم نبره
تو این قفس که زندون منه دلم گرفته و منتظره
خدا کنه که خوابم نبره
می خوام که دل به دریا بزنم یه سینه حرفو یکجا بزنم
چرا کسی نمیگه که عشق و امیدم به کجا رفته
شبا اگه که تنها بمونم با غصه ها تو دنیا بمونم
به کی آخه می تونه بگه اون که پشیمونه چرا رفته
دوسه شبه که چشمام به دره
خدا کنه که خوابم نبره
فردا دوباره پاییز میشه باز
دلش زغصه لبریز میشه باز
ای آسمون بهش بگو که پشیمون میشی
به سوز عاشقی قسم که دلخون میشی
دوسه شبه که چشمام به دره
خدا کنه که خوابم نبره


۱۳۸۹ مرداد ۲۷, چهارشنبه

سلامی دوباره

سلام دوستان بعد از بسته شدن وبلاگ "دام برای باغچه می سوزد" توسط جمهوری اسلامی بر آن شدیم که وبلاگ خودمون رو در یه سیستم غیر وطنی پایه گزاری کنیم.
از اونجایی که فکر می کردیم راهمون درسته از نوشته ها بک آپ نداشتم !

به هر حال امیدوارم اینجا هم حمایتم کنید که بتونم با شما یمونم...

بردیا زمانی - 27 مرداد 89